اولین سفر میثم به مشهد در یازده ماهگی
بسم رب
سلام سلام صد تا سلام هزار و سیصد تا سلام
من واقعاااا بابت تاخیر پیش آمده متاسفم پسرررررممممم
امروز همه عکسهای گذشته رو میذارم و من بعد همه عکسهاتو سر وقت .
یه قول مادرانهههه
خب قبلا تا ده ماهگیتو عکس گذاشتم البته تعداد عکس هات و جاهایی که رفتیم خیلی زیاده من یسری عکس رو گزینشی میذارم جهت تجدید خاطره
در خرداد سال 96 بهمراه خاله اینا با ماشین رفتیم مشهدددد
یه سفر واقعا عالی و خاطره انگیز که به هممون خیلی خوش گذشت
اینم یه عکس خوشگل سه نفره روبروی درب ورودی حرم:
مامان فداتتتت که اینجا برای اولین بار حرم آقا امام رضا رو زیارت کردی ان شاالله همه ساله قسمتت بشه گل من
زیارتت قبول عزیزکم
یه عکس دو نفره خوشگل با داداش علی مهربوووون در صحن انقلاب
این گل پسر ما تو وَن هتل آماده نشسته تا برای نماز بره حرم
اینم یه عکس یادگاری در کوه سنگی مشهد:
و البته بستنی معروفشم جاتون خالی خوردیم ولی خب میثم انقدر دوست داشت
که مهلت نداد عکسشو بگیرم و عکس داداشو گذاشتم
عکس بالا اینجا هم حیاط با صفای هتل گلشن
پسر ما گشنه و تنشنه منتظر غذا نشسته:
یه عکس خوشگل با بابا و داداش تو لابی هتل:
میثم من از خیلی کوچیکیش عاشق باباش بود تو این عکس که 3 نصف شب ازش گرفتم
حسابی دلدرد داشت و من کلی راهش بردم و شکمشو ماساژ دادم ولی اروم نمیگرفت تا
اینکه خودش رفت و اینطوری سرشو گذاشت رو پای باباشو خوابید
برگشتنی از جاده شما برگشتیم و یه خاطره بی نظیر برامون به جا گذاشت
شب رو در بندر ترکمن تو یه مهمون خونه که بابای میثم از قبل هماهنگ کرده بود
خوابیدیم ودیدیم از این لباسای ترکمنی گذاشتن برای عکس گرفتن ماهم پوشیدیم و عکس گرفتیییم
این جاهم بندر ترکمن هست که رفتیم و یه صبحونه حسابی زدیم به بدن:
گل پسرم با باباش در جنگل های شمال:
گلای من
اینم یه هندونه خوری عالی در جنگل های مازندران
یه عکس دو نفره خوشگل با داداشی که حسابی بازی کرده و خسته و عرق کرده است
و پایان یه سفر خیلی خیلی خوب