میثممیثم، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

بهترین هدیه زندگیمون 2

اولین سفر میثم به مشهد در یازده ماهگی

1397/1/25 13:25
نویسنده : مامان زینب
585 بازدید
اشتراک گذاری

بسم رب

 

سلام سلام صد تا سلام هزار و سیصد تا سلامبغل

من واقعاااا بابت تاخیر پیش آمده متاسفم پسرررررممممممحبت

امروز همه عکسهای گذشته رو میذارم و من بعد همه عکسهاتو سر وقت .زبان

یه قول مادرانههههخندونک

 

 

خب قبلا تا ده ماهگیتو عکس گذاشتم البته تعداد عکس هات و جاهایی که رفتیم خیلی زیاده من یسری عکس رو گزینشی میذارم جهت تجدید خاطرهچشمک

 

در خرداد سال 96 بهمراه خاله اینا با ماشین رفتیم مشهدددد

یه سفر واقعا عالی و خاطره انگیز که به هممون خیلی خوش گذشت

 

اینم یه عکس خوشگل سه نفره روبروی درب ورودی حرم:

 

مامان فداتتتت که اینجا برای اولین بار حرم آقا امام رضا رو زیارت کردی ان شاالله همه ساله قسمتت بشه گل من

زیارتت قبول عزیزکم

یه عکس دو نفره خوشگل با داداش علی مهربوووون در صحن انقلاب

این گل پسر ما تو وَن هتل آماده نشسته تا برای نماز بره حرم

 

 

اینم یه عکس یادگاری در کوه سنگی مشهد:

 

و البته بستنی معروفشم جاتون خالی خوردیم ولی خب میثم انقدر دوست داشت

که مهلت نداد عکسشو بگیرم و عکس داداشو گذاشتمخندونک

عکس بالا اینجا هم حیاط با صفای هتل گلشناجازه

 

 

پسر ما گشنه و تنشنه منتظر غذا نشسته:

یه عکس خوشگل با بابا و داداش تو لابی هتل:

 

میثم من از خیلی کوچیکیش عاشق باباش بود تو این عکس که 3 نصف شب ازش گرفتم

حسابی دلدرد داشت و من کلی راهش بردم و شکمشو ماساژ دادم ولی اروم نمیگرفت تا

اینکه خودش رفت و اینطوری سرشو گذاشت رو پای باباشو خوابیدمحبت

برگشتنی از جاده شما برگشتیم و یه خاطره بی نظیر برامون به جا گذاشت

شب رو در بندر ترکمن تو یه مهمون خونه که بابای میثم از قبل هماهنگ کرده بود

خوابیدیم ودیدیم از این لباسای ترکمنی گذاشتن برای عکس گرفتن ماهم پوشیدیم و عکس گرفتیییمخنده

این جاهم بندر ترکمن هست که رفتیم و یه صبحونه حسابی زدیم به بدن:چشمک

 

گل پسرم با باباش در جنگل های شمال:

گلای منمحبتمحبت

اینم یه هندونه خوری عالی در جنگل های مازندرانبوس

یه عکس دو نفره خوشگل با داداشی که حسابی بازی کرده و خسته و عرق کرده استزیبا

 

و پایان یه سفر خیلی خیلی خوبمحبت

پسندها (2)

نظرات (0)